درست است که در برخی از موارد گفته ام فقه هدایت، مکتبی در فقه حکومتی و فقه معاصر محسوب می شود؛ ولی بیان دقیقتر این است که بگویم: در تعاریف فقه هدایت تقسیمات مجزائی مانند فقه فردی و فقه حکومتی و فقه ی و یا فقه نظام نداریم. توضیح بیشتر اینکه: آنچه که در فقه هدایت رقم خورده است این است که تعاریف مشهور فقاهت تکامل یافته است و این تکامل معنایی هم دامنه دید و هم دامنه تصرف فقیه را کامل می کند و دیگر این تقسیمات و تقسیمات مشابه رنگ می بازد.


به عنوان مثال با اضافه شدن اصل "بیان مبتنی بر ظرفیت" و تعریف استظهاری و فقهی "مراتب ظرفیت" و همچنین استنباط "شاخصه های تشخیص هر مرتبه از ظرفیت" در مخاطب؛ فقیه اولین کارش این است که متن آیه و روایت را با قرائن لفظیه و مقامی و سایر قرائن، در یک درجه ظرفیتی طبقه بندی کند و مثلا به اشتباه از یک آیه و یا روایت مرتبط با درجه تدبر،  برای مخاطب مرحله تعقل استفاده نکند. اگر این اصل در فقاهت رعایت شود هم دید فقیه به کلمات وحی ارتقاء می یابد -و کلمات وحی را مثل هم نمی بیند- و هم تصرف و نفوذ کلمه اش به دلیل رعایت ظرفیت مخاطب ارتقاء می یابد.

ادامه مطلب


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها